Sunday, October 08, 2017

کعبه 4 بار ویران شد و خدا هیچ کاری نکرد !!؟؟؟



 کعبه 4 بار ویران شد و خدا هیچ کاری نکرد !!؟؟؟
آنوقت امت همیشه در صحنه مملکت اسلامی ما از امامزاده بیژن و امامزاده درب آهنی و امامزاده قلقی و مینی امامزاده ها میخواهند تا کاری برایشان انجام دهد .


مسعودی گوید:
ابوطاهر قرمطی سوی مکه رفت و امیر آنجا محمدبن اسماعیل ملقب به ابن مخلب بود. مردان حکومت و عامه از خارج و غیره به جنگ او آمدند، اما از آن پس که نطیف غلام ابن حاج که جزو شحنه مکه بود کشته شد همه گریختند و او هفتم ذی حجه همین سال(۳۱۷ه) با ششصد سوار و هفتصد پیاده وارد مکه شد و شمشیر در مردم نهاد. دز شمار کشتگان و اسیران از اهل شهر و ولایت‌های دیگر اختلاف هست. بعضی سی هزار و بعضی کمتر و بیشتر گفته‌اند.در دل کوه و دره‌ها و صحراها از تشنگی و سختی آنقدر مردم هلاک شدند که به شمار نیاید.ابوطاهر درب حرم را که پوشش طلا داشت از جا بکند و تخریبات جد به بنای کعبه وارد آورد.اقامت آنان در مکه هشت روز بود که صبح شنبه از همین ماه از مکه به همراه کاروانی از اموال غارت شده و حجرالاسود و... از مکه خارج شدند.

 التنبیه و الاشراف ص ۳۷۳-۳۷۴

سعید نفیسی نوشته است :

قرامطه مسلکی نزدیک به مسلک اشتراکیون داشتند که شاید از مزدکیان پیروی کرده باشند و شایدهمان مزدکیان بوده باشند که از دوره ساسانیان در خفا در این نواحی زیسته و اینک بنام دیگری, دوباره سربر آورده اند. بطوریکه از منابع تاریخی برمی آید: ابو سعید جنابی از مردم گناوه خلیج فارس بود. او با همدستی حمدان قرمط و زکرویه سازمان سیاسی قرمطیان را بوجود آوردند. ابو سعید جنابی مدتی در گناوه و توز به تبلیغ عقاید قرمطی پرداخت اما پس از مدتی تحت تعقیب ماموران خلیفه قرار گرفت و به بحرین رفت. قرمطیان بزودی در میان ایالات مختلف اسلامی و در میان قشر بازرگانان و روشنفکران, طرفداران بسیار بدست آوردند, آنها کسانی را که به آيین اسلام گرویده بودند ,بدیده استهزاء می نگریستند و پس از آنکه به لحسا برگشتند, هر چه قرآن و تورات و انجیل بود, همه را به صحرا افکندندو از میان بردند. قرمطیان حتی در مکاتبات و ارتباطات خود, از نوعی خط رمزی استفاده میکردند . بوسورث تصریح میکند:... سازمان قرمطیان,تقریبا جنبه اشتراکی و سوسیالیستی داشت و مالیاتی که جمع میشد در میان افراد جامعه به نسبت احتیاجشان تقسیم می گشت. کار قرمطیان به آنجا کشید که همه دارایی خود را بصورت اشتراکی در اختیار جمع قرار دادند بطوریکه دیگر غنی و فقیری در میان ایشان نماند, و کسی مالک چیزی نبود. در سال 294 هجری, قرمطیان به شهر مکه حمله کردند و حجاج را به قتل رساندند و یازده روز در مکه ماندند و حجرالاسود و محتویات درون کعبه را با خود به بحرین بردند. نهضت قرمطیان صد و پنجاه سال طول کشید .


هودج سحر آمیز قرمطیان
کتاب  قرمطیان گناوه صفحه ۱۲۴ ابوطاهر و هودج  سحرآمیز ابوطاهر و یاران وی در جنگ ها و شرایط بحرانی برای فریب دشمن و ایجاد رعب و وحشت در دل مخالفان خود از این هودج(چیزی شبیه صندوقچه که بر روی شتر حمل می شد) استفاده می کردند و چون عوام از اصل موضوع بی خبر بودند آن را حالتی فوق العاده تصور می کردند که برای آنها حالت معجزه داشت . چنانکه قرمطیان می گفتند فتح  و نصرت  از این هودج نازل می شود. همچنین دخویه  از ابن جوزی نقل می کند: یکی از راههایی که قرمطیان برای فریب خلق به آن متوسل می شدند استفاده از هودج بود. به طوری که منقلی پر از زغال در آن هودج می گذاشتند و پیش از حمله، یکی از آنان به درون هودج رفته زغال ها را بر می افروخت و چند دانه کحل در آن می ریخت بی آنکه دودی بلند کند، با صدایی مهیب  می ترکیدند. این کار در لحظه ای انجام می گرفت که امیر اعلام می کرد: پیروزی و نصرت فرود آید. آن گاه سواران  امیر چنان می تاختند .





ابوطاهر در سال ۹۳۰ م پرآوازه‌ترین تهاجم قرمطیان را رهبری کرد که طیّ آن مقدّس‌ترین اماکن اسلامی در شهر مکّه مورد اهانت قرار گرفتند.قرمطیان به محض ورود به شهر، شروع به کشتار حجّاج کرده و آن‌ها را در حال کشته‌شدن با به یاد آوردن آیات قرآن مورد اهانت و تمسخر نیز قرار دادند. گفته شده‌است که در این واقعه ابوطاهر با یک سپاه نهصد نفری وارد مسجدالحرام شد و بر روی اسبی قرار داشت و ششمیر عریانی در دستش بود .ابوطاهر همچنین دستور داد تا درب کعبه را از جا درآوردند و پوشش کعبه را برداشته و میان اصحاب خود قطعه قطعه کرد. نیروهای قرمطی همچنین به فرمان ابوطاهر قبّه‌ای را که بر فراز چاه زمزم ساخته شده‌بود تخریب کردند و شمار زیادی از اجساد کشته‌شدگان را درون چاه ریختند. سرانجام ، ابوطاهر امر کرد تا سنگ حجرالاسود را از جای برکنند؛ پس مردی از یاران وی پیش آمد و با گرزش ضربه‌ای به این سنگ زده و در همان حال چنین ندا داد که: «طیراً ابابیل کجاست؟! حجّارة من سجیل کجاست؟!». می گويند ابوطاهر هنگام ترك مكه ابياتی سرود ودر خلال آن اظهار كرد كه اين خانه از آنِ خدا نيست وهيچگاه خداوند برای خود خانه ای برنمی گزيند . 
قرمطیان سپس سنگ یادشده را به همراه انبوه غنائم به‌دست آمده با خود به احساء بردند
، هجرالاسود تا ۲۲ سال در اختیار قرمطیان بود و بر طبق روایت حجرالاسود را به چند قسمت شکستند تا این‌که سرانجام با پرداخت مبلغ زیادی یک قسمت ان فروخته و به مکه بازگردانده‌شد

 تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده چاپ تبریز ۱۳۴۴ 
 نهضت صاحب الزنج، دکتر حسینعلی ممتحن، چاپ دانشگاه ش بهشتی، ۱۳۶۷ ش تاریخ فلسفه در جهان اسلام ص ۱۸۷-۱۸۸ 
تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ج ۱.به نقل از رسائل اخوان الصفا ج۴ تاریخ فلسفه در جهان اسلام ص ۱۸۸-۱۸۹ تاریخ ایران(کمبریج) ج۵ ص ۲۸۲.
 تاریخ تمدن اسلامی ج۲ ص ۴۴. التنبیه و الاشراف ص ۳۷۳